هوش مصنوعی:
شاعر از درد و رنج عشق و جدایی میگوید و اینکه چگونه عشق میکشد و زنده میکند. او از ناتوانی خود در کنترل احساساتش سخن میگوید و اینکه دلش در برابر عشق مقاومت نکرده است. همچنین، از هشدار دیگران درباره نگاه نکردن به معشوق به دلیل فتنهانگیزی او یاد میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند مرگ و زندگی و فتنه ممکن است نیاز به بلوغ فکری بیشتری داشته باشد.
گزیدهٔ غزل ۱۸۸
گفتم چگونه می کشی و زنده میکنی
از یک جواب کشت و جواب دگر نداد
ای دیده آب خویش نگهدار بعد ازین
کاتش بده رسید و به خرمن نایستاد
گویند منگرش مگر از فتنه جان بری
بسیار خواستم که دل من نایستاد
از یک جواب کشت و جواب دگر نداد
ای دیده آب خویش نگهدار بعد ازین
کاتش بده رسید و به خرمن نایستاد
گویند منگرش مگر از فتنه جان بری
بسیار خواستم که دل من نایستاد
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۱۸۷
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۱۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.