هوش مصنوعی:
شاعر از بیداری و بیقراری خود میگوید و از ساربان میخواهد سکوت کند، زیرا شنیدن افسانهها دیگر او را آرام نمیکند. او معشوق را از دور میبیند اما این دیدار سیرابش نمیکند، همانطور که تشنگی با دیدن آب برطرف نمیشود. در پایان، شاعر به خسرو طعنه میزند که در خلوت ادعای زهد میکند، در حالی که آرزوهایش پنهان نمیمانند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که درک آنها به بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین، نقد پنهانکاری در زهد ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.
گزیدهٔ غزل ۳۴۳
بیداریم بکشت وه ای ساربان خموش
کاین سو زم از افسانه شنیدن نمیرود
میبینمش ز دور نیم سیر چون کنم
چون تشنگی آب ز دیدن نمیرود
خسرو تو لاف زهد به خلوت چه میزنی
کاین آرزو به گوشه خزیدن نمیرود
کاین سو زم از افسانه شنیدن نمیرود
میبینمش ز دور نیم سیر چون کنم
چون تشنگی آب ز دیدن نمیرود
خسرو تو لاف زهد به خلوت چه میزنی
کاین آرزو به گوشه خزیدن نمیرود
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۳۴۲
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۳۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.