هوش مصنوعی:
شاعر در این اشعار از درد عشق و ناکامیهایش میگوید. او از بیوفایی معشوق، پریشانی دل، و عمری که در غم جوانی گذشت، شکایت دارد. همچنین آرزو میکند که اگر دلش خوش نیست، دیگران نیز خوش نباشند.
رده سنی:
16+
متن حاوی مضامین عاطفی عمیق و غمگین است که درک آنها نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد.
گزیدهٔ غزل ۴۹۰
به جای بود دلم تا نشسته بود آن زلف
به باد شد چو پریشان بیوفتاد دلم
هزار عهد بکردم که ننگرم رویش
چو پیش چشم من آمد نایستاد دلم
تمام عمر من اندرغم جوانان رفت
که هیچگاه از یشان نبود شاد دلم
دلت بناخوشی روزگار سوختگان
اگر خوش است همه عمر خوش مباد دلم
به باد شد چو پریشان بیوفتاد دلم
هزار عهد بکردم که ننگرم رویش
چو پیش چشم من آمد نایستاد دلم
تمام عمر من اندرغم جوانان رفت
که هیچگاه از یشان نبود شاد دلم
دلت بناخوشی روزگار سوختگان
اگر خوش است همه عمر خوش مباد دلم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۴۸۹
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۴۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.