هوش مصنوعی:
شاعر از غیبت معشوق شکایت میکند و بیان میکند که شهر و جهان بدون او تاریک و ناخوشایند است. او معشوق را سلطان دو عالم میداند و از جمال او سپاسگزار است، هرچند که این عشق باعث بدنامی و رسوایی او شده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند بدنامی و رسوایی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
گزیدهٔ غزل ۵۰۶
باز آ که شهر بی تو تاریک و تیره باشد
در شهر بی تو نتوان والله که در جهان هم
خواهی به دیده بنشین خواهی به سینه جاکن
سلطان هر دو ملکی این زان تست و آنهم
صد منت از تو بر من کز دولت جمالت
بد نام شهر گشتم رسوای مردمان هم
در شهر بی تو نتوان والله که در جهان هم
خواهی به دیده بنشین خواهی به سینه جاکن
سلطان هر دو ملکی این زان تست و آنهم
صد منت از تو بر من کز دولت جمالت
بد نام شهر گشتم رسوای مردمان هم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۵۰۵
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۵۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.