هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از ساقی می‌خواهد تا جام‌ها را پر از شراب کند و به مستی و شادی بپردازد. او از زیبایی‌های طبیعت و معشوق نقاب‌دار سخن می‌گوید و از حالات مستی و عشق و شوریدگی صحبت می‌کند. شاعر همچنین به مفاهیمی مانند عشق، طبیعت، مستی و شادی اشاره می‌کند.
رده سنی: 18+ این متن شامل مفاهیمی مانند مستی و شراب‌خواری است که ممکن است برای مخاطبان زیر 18 سال مناسب نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم عرفانی و عشقی موجود در شعر ممکن است برای سنین پایین‌تر قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۹۱

در آبْ فَکَن ساقی، بَط زادهٔ آبی را
بِشْتاب و شتابْ اولی’، مَستانِ شَبابی را

ای جانِ بهار و دِیْ، وِیْ حاتِمِ نُقل و میْ
پُر کُن زِ شِکَر چون نِی، بوبکْرِ رَبابی را

ای ساقیِ شور و شَر، هین عیش بگیر از سَر
پُر کُن زِ میِ اَحْمَر، سَغْراق و شرابی را

بِنْما زِ مِی فَرُّخ، این سو اُخ و آن سو اُخ
بُرْبایْ نِقاب از رُخ، معشوقِ نِقابی را

اَحْسَنْت زِهی یار او، شاخِ گُلِ بی‌خار او
شاباشْ زِهی دارو، دل‌های کَبابی را

صد حَلْقه نِگَر شَیدا، زان بادهٔ ناپَیدا
کاسِد کُند این صَهْبا، صد خَمْرِ لُعابی را

مَستان چَمَن پنهان، اِشْکوفه زِ شاخْ اَفْشان
صد کوه چو کَهْ غَلْطان، سیلابِ حَبابی را

گَر آن قَدَح روشن، جان است نهان از تَن
پنهان نَتَوان کردن، مَستیّ و خَرابی را

ماییم چو کِشتْ ای جان، سَرسَبز دَرین میدان
تشنه شُده و جویان، بارانِ سَحابی را

چون رَعْد نه‌یی خامُش، چون پَردهٔ تُست این هُش
وَزْ صبر و فَنَا می‌کُش، طوطیّ خِطابی را
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.