هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و معنوی است که به ستایش خداوند و بیان عظمت و جلال او میپردازد. شاعر از زیباییهای طبیعت و قدرت الهی سخن میگوید و به مفاهیمی مانند عشق، نور، شر، شور، و جلال الهی اشاره میکند. همچنین، متن به مفاهیم فلسفی و عرفانی مانند وحدت وجود و ارتباط انسان با خدا میپردازد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد تا بتوان آنها را به درستی درک و تحلیل کرد.
غزل شمارهٔ ۹۲
زِهی باغ زِهی باغ که بِشْکُفت زِ بالا
زِهی قَدْر و زِهی بَدْر تَبارَک وَ تَعالی’
زِهی فَرّ زِهی نور زِهی شَرّ زِهی شور
زِهی گوهر مَنْثور زِهی پُشت و تَوَلّا
زِهی مُلْک زِهی مال زِهی قالْ زِهی حال
زِهی پَرّ و زِهی بال بر اَفْلاکِ تَجَلّی’
چو جان سِلّسِلهها را بِدَرَّد به حَرونی
چه ذَاالنّون چه مَجنون چه لیلیّ و چه لیلا
عَلَمهایِ الهی زِ پَسِ کوه بَرآمَد
چه سُلطان و چه خاقان چه والیّ و چه والا
چه پیش آمد جان را که پَس انداخت جهان را
بِزَن گَردنِ آن را که بگوید که تَسَلّا
چو بیواسطه جَبّار بِپَرْوَرد جهان را
چه ناقوس چه ناموس چه اَهْلا و چه سَهْلا
گَر اَجْزایِ زمینی وََگَر روحِ اَمینی
چو آن حال بِبینی بِگو جَلَّ جَلالا
گَر افلاک نباشد به خدا باک نباشد
دلْ غَمناک نباشد مَکُن بانگ و عَلالا
فروپوش فروپوش نه بِخْروش نه بِفْروش
تویی بادهی مدهوش یکی لحظه بِپالا
تو کَرباسی و قَصّار تو انگوری و عَصّار
بِپالا و بِیَفشار ولی دست مَیالا
خَمُش باش خَمُش باش دَرین مَجْمَعِ اوباش
مَگو فاش مَگو فاش ز مولیّ و زِ مولا
زِهی قَدْر و زِهی بَدْر تَبارَک وَ تَعالی’
زِهی فَرّ زِهی نور زِهی شَرّ زِهی شور
زِهی گوهر مَنْثور زِهی پُشت و تَوَلّا
زِهی مُلْک زِهی مال زِهی قالْ زِهی حال
زِهی پَرّ و زِهی بال بر اَفْلاکِ تَجَلّی’
چو جان سِلّسِلهها را بِدَرَّد به حَرونی
چه ذَاالنّون چه مَجنون چه لیلیّ و چه لیلا
عَلَمهایِ الهی زِ پَسِ کوه بَرآمَد
چه سُلطان و چه خاقان چه والیّ و چه والا
چه پیش آمد جان را که پَس انداخت جهان را
بِزَن گَردنِ آن را که بگوید که تَسَلّا
چو بیواسطه جَبّار بِپَرْوَرد جهان را
چه ناقوس چه ناموس چه اَهْلا و چه سَهْلا
گَر اَجْزایِ زمینی وََگَر روحِ اَمینی
چو آن حال بِبینی بِگو جَلَّ جَلالا
گَر افلاک نباشد به خدا باک نباشد
دلْ غَمناک نباشد مَکُن بانگ و عَلالا
فروپوش فروپوش نه بِخْروش نه بِفْروش
تویی بادهی مدهوش یکی لحظه بِپالا
تو کَرباسی و قَصّار تو انگوری و عَصّار
بِپالا و بِیَفشار ولی دست مَیالا
خَمُش باش خَمُش باش دَرین مَجْمَعِ اوباش
مَگو فاش مَگو فاش ز مولیّ و زِ مولا
وزن: مفاعیل مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
۱۰۰۱
حمایت مالی از گوهرین
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.