هوش مصنوعی: این متن عرفانی و شاعرانه به توصیف جلوه‌های الهی در جهان می‌پردازد. شاعر در هر پدیده‌ای، از طبیعت تا کیهان، نشانه‌ای از وجود خدا می‌بیند و زیبایی‌ها و زشتی‌ها را از دیدگاه عرفانی تفسیر می‌کند. او جهان را آینه‌ای می‌داند که حقایق الهی را بازتاب می‌دهد و در نهایت به وحدت وجود اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۹۰ - چشمه قاف

از همه سوی جهان جلوه ی او می بینم
جلوه اوست جهان کز همه سو می بینم

چشم از او، جلوه از او، ما چه حریفیم ای دل
چهره اوست که با دیده او می بینم

تا که در دیده من کون و مکان آینه گشت
هم در آن آینه آن آینه رو می بینم

او صفیری که ز خاموشی شب می شنوم
و آن هیاهو که سحر بر سر کو می بینم

چون به نوروز کند پیرهن از سبزه و گل
آن نگارین همه رنگ و همه بو می بینم

تا یکی قطره چشیدم منش از چشمه قاف
کوه در چشمه و دریا به سبو می بینم

زشتی نیست به عالم که من از دیده او
چون نکو می نگرم جمله نکو می بینم

با که نسبت دهم این زشتی و زیبائی را
که من این عشوه در آیینه او می بینم

در نمازند درختان و گل از باد وزان
خم به سرچشمه و در کار وضو می بینم

جوی را شده ای از لؤلؤ دریای فلک
باز دریای فلک در دل جو می بینم

ذره خشتی که فراداشته کیهان عظیم
باز کیهان به دل ذره فرو می بینم

غنچه را پیرهنی کز غم عشق آمده چاک
خار را سوزن تدبیر و رفو می بینم

با خیال تو که شب سر بنهم بر خارا
بستر خویش به خواب از پر قو می بینم

با چه دل در چمن حسن تو آیم که هنوز
نرگس مست ترا عربده جو می بینم

این تن خسته ز جان تا به لبش راهی نیست
کز فلک پنجه قهرش به گلو می بینم

آسمان راز به من گفت و به کس باز نگفت
شهریار اینهمه زان راز مگو می بینم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۹ - زیان شهرت
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۱ - عهد قدیم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.