هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، با تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، احساسات شاعر را نسبت به معشوق و وحدت الهی بیان می‌کند. شاعر از زیبایی‌های طبیعت و مفاهیم عرفانی مانند بهشت، عشق و توحید برای توصیف احساسات خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۵۶ - دالان بهشت

شاهد شکفته مخمور چون شمع صبحگاهی
لرزان بسان ماه و لغزان بسان ماهی

آمد ز برف مانده بر طره شانه ی عاج
ماه است و هرگزش نیست پروای بی کلاهی

افسون چشم آبی در سایه روشن شب
با عشوه موج می زد چون چشمه در سیاهی

زان چشم آهوانه اشکم هنوز حلقه است
کی در نگاه آهوست آن حجب و بی گناهی

سروم سر نوازش در پیش و من به حیرت
کز بخت سرکشم چیست این پایه سر به راهی

رفتیم رو به کاخ آمال و آرزوها
آنجا که چرخ بوسد ایوان بارگاهی

دالانی از بهشتم بخشید و دل بخواهم
آری بهشت دیدم دالان دل بخواهی

دردانه ام به دامن غلطید و اشکم از شوق
لرزید چون ستاره کز باد صبحگاهی

چون شهد شرم و شوقش می خواستم مکیدن
مهر عقیق لب داد بر عصمتش گواهی

ناگه جمال توحید وانگه چراغ توفیق
الواح دیده شستند اشباح اشتباهی

افسون عشق باد و انفاس عشق بازان
باقی هر آنچه دیدیم افسانه بود و واهی

عکس جمال وحدت در خود به چشم من بین
آیینه ام لطیف است ای جلوه ی الهی

ماییم و شهریارا اقلیم عشق آری
مرغان قاف دانند آیین پادشاهی
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۵ - نفرین
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۷ - ماه هنرپیشه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.