هوش مصنوعی: شاعر در این متن به توصیف زیبایی‌های طبیعت و معشوق می‌پردازد و از عشق و احساسات خود سخن می‌گوید. او از سرو و گلستان و رمز و رازهای عشق صحبت می‌کند و به عقل و دل خود خطاب می‌کند. شاعر از سودا و هوس و تقاضاهای عاشقانه می‌گوید و در نهایت به پاکی عشق و توانایی‌های آن اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عاشقانه و رمز و رازهایی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به‌کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و عاطفی دارند.

غزل شمارهٔ ۵۹۶

در سیر چمن دیدم سرو چمن آرائی
زیبا تن و اندامی رعنا قد و بالائی

در پرده عذار او در بسته گلستانی
در رمز دهان او سر بسته معمائی

ای عقل وداعم کن خوش خوش که درین ایام
دل می‌بردم هر روز جائی به تماشائی

با آن که جهانگیرست شمشیر زبان من
از سحر خیالاتم در عرض تمنائی

در گوش دلم تکرار بس راز همی‌گوید
آن غمزه که می‌گوید صد نکته به ایمائی

هان ای سر سودائی راز هوس گرمست
پا در ره سودانه اما نخوری پائی

از منع ببندی لب درلانه که خوبان را
باشد به زمان ما هر منع تقاضائی

ای مرغ همایون فال زین بال فشانیها
دل رفت ز جا گویا داری خبر از جائی

از دغدغهٔ ایمن شو کز پاکی عشق تو
سجاده بر آب انداخت دامن به می آلائی

ای عقل سپرداری بگذار که رد دلها
گر دیده خدنگ افکن بازوی توانائی

بر محتشم افکن ره تا گردی ازین آگه
کاندر نفسی داری طوطی شکر خائی
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.