هوش مصنوعی: این متن بیانگر عشق و فداکاری عمیق شاعر نسبت به معشوق است. شاعر از رنج‌ها و طعنه‌هایی که به خاطر معشوق متحمل شده سخن می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که بر این زخم‌ها و رنج‌ها بخشایش داشته باشد. همچنین، شاعر به دشمنان اشاره می‌کند و می‌گوید که حرف‌های آنان ارزشی ندارد. در نهایت، شاعر معشوق را به عنوان آفتاب همه خوبی‌ها توصیف می‌کند و بیان می‌کند که بدون او همه چیز زیان است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به رنج و زخم و دشمنی ممکن است برای سنین پایین‌تر مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۱۱

برایِ تو فِدا کردیم جان‌ها
کَشیده بَهرِ تو زَخمِ زبان‌ها

شَنیده طَعْنه‌های همچو آتش
رَسیده تیرِ کاری زان کَمان‌ها

اگر دل را بُرون آریم پیشَت
بِبَخشایی بر آن پُرخونْ نشان‌ها

اگر دشمن تو را از من بَدی گفت
مَها دشمن چه گوید جُز چُنان‌ها؟

بیا ای آفتابِ جُمله خوبان
که در لُطفِ تو خندد لَعْلِ کان‌ها

که بی‌تو سودِ ما جُمله زیانست
که گردد سود با بودَت زیان‌ها

گُمانِ او بَسَسْتَش زَهرِ قاتل
که در قندِ تو دارد بَدگُمان‌ها
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.