هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عید و جشن سخن می‌گوید و از عشق و معنویت به عنوان عناصر اصلی زندگی یاد می‌کند. او از عید به عنوان نمادی از شادی و تجدید حیات یاد می‌کند و از عشق به عنوان نیرویی که غم‌ها را از بین می‌برد، سخن می‌گوید. شاعر همچنین به مفاهیمی مانند نیستی، اغیار، و عیاری اشاره می‌کند و از جمال خالق و پیامبر اسلام نیز یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی، فلسفی و مذهبی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند نیستی و اغیار ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده و نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۱۱۲

زِ رویِ توست عید آثارْ ما را
بیا ای عید و عیدی آرْ ما را

تو جانِ عید و از رویِ تو جانا
هزاران عید در اَسرارْ ما را

چو ما در نیستی سَر دَرکَشیدیم
نگیرد غُصّهٔ دَستارْ ما را

چو ما بر خویشتن اَغْیار گشتیم
نباشد غُصّهٔ اَغْیارْ ما را

شما را اَطْلَس و شَعرِ خیالی
خیالِ خوبِ آن دِلْدارْ ما را

کتابِ مَکْر و عَیّاریْ شما را
عِتابِ دِلْبَر عَیّار ما را

شما را عید در سالی دو بارست
دو صد عیدست هر دَم کارْ ما را

شما را سیم و زَر بادا فراوان
جَمالِ خالِقِ جَبّارْ ما را

شما را اسبِ تازی بادْ بی‌حَد
بُراقِ اَحمَدِ مُخْتارْ ما را

اگر عالَم همه عید است و عِشرت
بُرو عالَم شما را یارْ ما را

بیا ای عیدِ اَکْبَر شَمسِ تبریز
به دستِ این و آن مَگْذارْ ما را

چو خاموشانهٔ عشقَت قَوی شُد
سُخَن کوتاه شُد این بارْ ما را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.