هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق، مستی معنوی، و زیبایی طبیعت سخن میگوید. او از مطرب دل، گلها، بلبل، و شراب به عنوان نمادهایی برای بیان احساسات عمیق خود استفاده میکند. شاعر به دنبال آرامش و وصال در عشق است و از خواننده میخواهد تا به زیباییهای زندگی و عشق توجه کند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از نمادهایی مانند شراب و مستی نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک معنای نمادین آنها دارد.
غزل شمارهٔ ۱۱۳
ای مُطربِ دل برایِ یاری را
در پَردهٔ زیر گویْ زاری را
رو در چَمَن و به رویِ گُل بِنْگَر
هَمدَم شو بُلبُلِ بهاری را
دانی چه حَیاتها و مَستیهاست؟
در مَجلِسِ عشقْ جان سِپاری را
چون دولتِ بیشِمار را دیدی
بِسْپار بِدو دَم شِماری را
ای روحْ شکارِ دِلْبَری گشتی
کو زنده کُند اَبَد شکاری را
ای ساقیِ دلْ ز ِکار واماندم
وقتست بِدِه شرابِ کاری را
آراسته کُن مرا و مَجلِس را
کآراستهیی شراب داری را
بَزمیست نَهان چُنین حَریفان را
جا نیست دِگَر شراب خواری را
در پَردهٔ زیر گویْ زاری را
رو در چَمَن و به رویِ گُل بِنْگَر
هَمدَم شو بُلبُلِ بهاری را
دانی چه حَیاتها و مَستیهاست؟
در مَجلِسِ عشقْ جان سِپاری را
چون دولتِ بیشِمار را دیدی
بِسْپار بِدو دَم شِماری را
ای روحْ شکارِ دِلْبَری گشتی
کو زنده کُند اَبَد شکاری را
ای ساقیِ دلْ ز ِکار واماندم
وقتست بِدِه شرابِ کاری را
آراسته کُن مرا و مَجلِس را
کآراستهیی شراب داری را
بَزمیست نَهان چُنین حَریفان را
جا نیست دِگَر شراب خواری را
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.