هوش مصنوعی: این متن بیانگر عشق و وابستگی عمیق به مکانی خاص است که به عنوان منبع زندگی، شادی و جاودانگی توصیف شده است. شاعر از این مکان به عنوان جایی یاد می‌کند که دل به آن سپرده و مرگ در آن راهی ندارد. او از این مکان به عنوان چشمه‌ی آب زندگانی و شراب لایزال یاد می‌کند و آرزو می‌کند که هرگز از آن جدا نشود.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۱۸

بِنْمود مَهِ وَفا از این جا
هرگز نَرَویم ما از این جا

این جا مَدّدِ حَیاتِ جان است
ذوق است دو چَشم را از این جا

این جاست که پا به گِل فرورفت
چون بَرگیریم پا از این جا؟

این جا به خدا که دل نَهادیم
کَس را مَبَر ای خدا از این جا

این جاست که مرگ رَه ندارد
مرگ است بُدَن جدا از این جا

زین جایْ بَرآمدی چو خورشید
روشن کردی مرا از این جا

جانْ خُرَّم و شاد و تازه گردد
زین جا یابد بَقا از این جا

یک بارِ دِگَر حِجابْ بَردار
یک بارِ دِگَر بَرآ از این جا

این جاست شرابِ لایَزالی
دَرریز تو ساقیا از این جا

این چَشمهٔ آبِ زندگانی ست
مَشکی پُر کُن سَقا از این جا

این جا پَر و بال یافت دل‌ها
بِگْرفت خِرَد هوا از این جا
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.