هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از ساقی می‌خواهد شراب بیاورد و مجلس را با نوشیدن شراب و مستی گرم کند. شاعر از زیبایی ساقی و تأثیر شراب در ایجاد شادی و از بین بردن غم‌ها سخن می‌گوید. همچنین، به موضوعاتی مانند عشق، مستی، و دوری از دنیای مادی اشاره می‌کند.
رده سنی: 18+ این متن شامل مفاهیمی مانند شراب و مستی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 18 سال مناسب نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم عرفانی و فلسفی موجود در متن ممکن است برای سنین پایین‌تر قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۱۹

بَرخیز و صَبوح را بیارا
پُرلَخْلَخه کُن کِنارِ ما را

پیش آر شرابِ رَنگ آمیز
ای ساقیِ خوبِ خوبْ سیما

از من پرسید کو چه ساقی‌ست
قَند است و هزار رَطْلْ حَلْوا

آن ساغَرِ پُرعُقار بَرریز
بر وَسوَسهٔ مُحالْ پیما

آن میْ که چو صَعْوه زو بِنوشَد
آهنگ کُند به صیدِ عَنْقا

زان پیش که دَررَسَد گِرانی
بَرجِه سَبُک و میانِ ما آ

می‌گرد و چو ماهْ نور می‌دِهْ
حَمرا می‌دِهْ بِدان حُمَیرا

ما را همه مَست و کَف زَنان کُن
وان گاه نِظاره کُن تماشا

در گردش و شیوه‌هایِ مَستان
در عَربَده‌های در عَلالا

در گَردنِ این فِکَنده آن، دست
کِی شاهِ من و حَبیب و مولا

او نیز بِبُرده رویِ چون گُل
می‌بوسَد یار را کَفِ پا

این کیسه گُشاده از سَخاوَت
کهخرج کنید بی‌مُحابا

دَستار و قَبا فِکَنده آن نیز
کاین را به گِرو نَهید فردا

صد مادر و صد پدر ندارد
آن مِهر که میْ بِجوشد آن جا

این میْ آمد اُصولِ خویشی
کَزْ سُکْر چُنین شدند اَعْدا

آن عَربَده در شرابِ دنیاست
در بَزمِ خدا نباشد آن‌ها

نی شورش و نی قَی است و نی جنگ
ساقیست و شرابِ مَجلِس آرا

خامُش که زِ سُکْرْ نَفْس کافر
می‌گوید لا اِلهَ اِلّا
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.