۳۷۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۲۵

گفتی که گُزیده‌یی تو بَر ما
هرگز نَبُده‌ست این مَفَرما

حاجَت بِنِگَر مَگیر حُجَّت
بر نَقْد بِزَن مَگو که فردا

بُگْذار مرا که خوش بِخُسپَم
در سایه‌اَت ای درختِ خُرما

ای عشقِ تو در دِلَم سِرشته
چون قَند و شِکَر درونِ حَلْوا

وِیْ صورتِ تو درونِ چَشمَم
مانندِ گُهَر میانِ دریا

داری سَرِ ما، سَری بِجُنبان
تو نیز بگو زِهی تماشا

آن وَعده که کرده‌یی مرا دوش
کو زَهره که تا کُنم تَقاضا؟

گَر دست نمی‌رَسَد به خورشید
از دور هَمی‌کُنم تَمَنّا

خورشید و هزار هَمچو خورشید
در حَسرتِ توست ای مُعَلّا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.