۵۱۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۲۸

ما را سَفَری فُتاد بی‌ما
آن جا دلِ ما گُشاد بی‌ما

آن مَهْ که زِ ما نَهان هَمی‌شُد
رُخ بر رُخِ ما نَهاد بی‌ما

چون در غَمِ دوست جان بِدادیم
ما را غَمِ او بِزاد بی‌ما

ماییم همیشه مَستْ بی میْ
ماییم همیشه شادْ بی‌ما

ما را مَکُنید یاد هرگز
ما خود هستیم یاد بی‌ما

بی ما شُده‌ایم شاد، گوییم
ای ما که همیشه باد بی‌ما

دَرها همه بسته بود بَر ما
بُگْشود چو راه داد بی‌ما

با ما دلِ کیْقُباد بَنده‌ست
بَنده‌ست چو کیقُباد بی‌ما

ماییم زِ نیک و بَد رَهیده
از طاعَت و از فساد بی‌ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.