۴۰۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۲۹

مَشْکَن دلِ مَردِ مُشتری را
بُگْذار رَهِ سِتَمگری را

رَحم آرْ مَها که در شَریعَت
قُربان نکُنند لاغَری را

مَخْمورِ تواَم به دستِ من دِهْ
آن جامِ شرابِ گوهری را

پَندی بِدِه و به صُلح آور
آن چَشم خُمارِ عَبْهَری را

فَرمایْ به هِنْدوانِ جادو
کَزْ حَد نَبَرنْد ساحِری را

در ششدَره‌یی فُتاد عاشق
بِشْکَن دَرِ حَبْسِ شش دَری را

یک لحظه مُعَزّمانه پیش آ
جمع آور حَلقهٔ پَری را

سَر می‌نَهَد این خُمار از بُن
هر لحظه شرابِ آن سَری را

صد جا چو قَلَم میان بِبَسته
تَنگِ شِکَرِ مُعَسکَری را

ای عشقْ برادرانه پیش آ
بُگْذار سَلامِ سَرسَری را

ای ساقیِ روح از دَرِ حَق
مَگْذار حَقِ برادری را

ای نوحِ زمانه هین رَوان کُن
این کَشتیِ طَبْعِ لَنْگری را

ای نایبِ مُصطفی بِگَردان
آن ساغَرِ زَفتِ کوثری را

پیغام زِ نَفْخِ صور داری
بُگْشای لَبِ پَیَمبری را

ای سُرخْ صِباغَتِ عَلَمْدار
بُگُشا پَر و بالِ جعفری را

پُرلاله کُن و پُر از گُلِ سُرخ
این صَحنِ رُخِ مُزَعْفَری را

اِسْپید نمی‌کُنم دِگَر من
دَرریز رَحیقِ اَحْمَری را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.