۳۲۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۸۹

خواندم حکایتی ز کتابی که جمع کرد
اندر حکایت خلفا زید باهلی

گفتا که داد مامون یک شب دو بدره زر
بر نغمت سحاق براهیم موصلی

کس کرد و باز خواست دگر روز بدره‌ها
گفتا فساد باشد و نوعی ز جاهلی

«هو ینصرف» لقبش نهادند مردمان
واندر زبان گرفتش هر کس به مدخلی

لاینصرف تویی ز بزرگان روزگار
وینک ز نام خویش مر این را دلایلی

در نحو وزن افعل لاینصرف بود
نام تو احمدست به میزان افعلی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۸ - در هجای شهابی
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.