هوش مصنوعی:
در این متن، شاعر از اوج قدرت و سپس افول شاه یحیی سخن میگوید. او که زمانی به اوج ماه پرواز کرده بود، ناگهان از این سرزمین دلگیر میشود و از همپروازی با اقران و اشباه خسته میشود. سپس به دنبال آرامش در جایگاهی بلند مانند شاخ سدره میگردد. در نهایت، با مرگ او، تنها آه جانکاه مردم باقی میماند و تاریخ نیز با حسرت از او یاد میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و تاریخی است که درک آنها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، موضوع مرگ و افول قدرت ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
شمارهٔ ۱۰۳
همان اوج دولت شاه یحیی
که پروازش گذشت از ذروهٔ ماه
به تنگ آمد دلش ناگه ازین بوم
ز هم پروازی اقران و اشباه
چو بود از زمرهٔ همت بلندان
ز شاخ سدره گردید آشیان خواه
چو بیرون از جهان میرفت میگفت
زبان هاتفان الخلد مثواه
چو او را جان برآمد برنیامد
ز جان خلق غیر از آه جانکاه
چو تاریخش طلب کردم خرد گفت
برون شد شاه یحیی از جهان آه
که پروازش گذشت از ذروهٔ ماه
به تنگ آمد دلش ناگه ازین بوم
ز هم پروازی اقران و اشباه
چو بود از زمرهٔ همت بلندان
ز شاخ سدره گردید آشیان خواه
چو بیرون از جهان میرفت میگفت
زبان هاتفان الخلد مثواه
چو او را جان برآمد برنیامد
ز جان خلق غیر از آه جانکاه
چو تاریخش طلب کردم خرد گفت
برون شد شاه یحیی از جهان آه
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۲ - قطعه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۴ - وله ایضا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.