۳۲۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۷ - در رثاء پسر خود رشید الدین و وفات دختر

دریغ میوهٔ عمرم رشید کز سر پای
به بیست سال برآمد به یک نفس بگذشت

مرا ذخیزه همین یک رشید بود از عمر
نتیجهٔ شب و روزی که در هوس بگذشت

چو دخترم آمدم از بعد این چنین پسری
سرشک چشم من از چشمهٔ ارس بگذشت

مرا به زادن دختر غمی رسید که آن
نه بر دل من و نی بر ضمیر کس بگذشت

چو دختر انده من دید سخت صوفی‌وار
سه روز عدهٔ عالم بداشت پس بگذشت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۶ - در بحث با معطل
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۸ - در مدح شروان شاه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.