هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از نور و روشنایی به عنوان نماد هدایت و آگاهی سخن میگوید. شاعر از مخاطب میخواهد که به جای انکار نور، به آن توجه کند و از آن برای درک حقیقت استفاده نماید. همچنین، از مخاطب میخواهد که با بیداری و هوشیاری، به رزم زندگی و لشکر جان توجه کند و با دیدن صلاح دل و دین، به روح امین و مشعلهای هدایتگر ایمان بیاورد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از نمادها و استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۱۶۱
چو فرستاد عِنایَت به زمین مَشعَلِهها را
که بِدَر پَردهٔ تَن را و بِبین مَشعَلِهها را
تو چرا مُنکِر نوری؟ مَگَر از اصلْ تو کوری؟
وَگَر از اصلْ تو دوری، چه ازین مَشعَلِهها را؟
خِرَدا چند به هوشی، خِرَدا چند بِپوشی
تو عَزَبخانهٔ مَهْ را، تو چُنین مَشعَلِهها را
بِنِگَر رَزمِ جهان را، بِنِگَر لشکرِ جان را
که به مَردی بِگُشادند کَمین، مَشعَلِهها را
تو اگر خواب دَرآیی، وَرْ ازین باب دَرآیی
تو بِدانیّ و بِبینی، به یَقین مَشعَلِهها را
تو صَلاحِ دل و دین را، چو بدان چَشم بِبینی
به خدا روحِ اَمینیّ و اَمینْ مَشعَلِهها را
که بِدَر پَردهٔ تَن را و بِبین مَشعَلِهها را
تو چرا مُنکِر نوری؟ مَگَر از اصلْ تو کوری؟
وَگَر از اصلْ تو دوری، چه ازین مَشعَلِهها را؟
خِرَدا چند به هوشی، خِرَدا چند بِپوشی
تو عَزَبخانهٔ مَهْ را، تو چُنین مَشعَلِهها را
بِنِگَر رَزمِ جهان را، بِنِگَر لشکرِ جان را
که به مَردی بِگُشادند کَمین، مَشعَلِهها را
تو اگر خواب دَرآیی، وَرْ ازین باب دَرآیی
تو بِدانیّ و بِبینی، به یَقین مَشعَلِهها را
تو صَلاحِ دل و دین را، چو بدان چَشم بِبینی
به خدا روحِ اَمینیّ و اَمینْ مَشعَلِهها را
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.