۳۲۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۸۷ - در تولد دختر خود

یکی دو زایند آبستنان مادر طبع
ز من بزاد به یکباره صدهزار پسر

یکان یکان حبشی چهره و یمانی اصل
همه بلال معانی، همه اویس هنر

یگانهٔ دو سرا و سه وقت و چار ارکان
امیر پنج حس و شش جهات و هفت اختر

مرا چه نقصان گر جفت من بزاد کنون
به چشم زخم هزاران پسر یکی دختر

که دختری که ازینسان برادران دارد
عروس دهرش خوانند و بانوی کشور

اگر بمیرد باشد بهشت را خاتون
وگر بماند زیبد مسیح را خواهر

اگرچه هست بدینسان خداش مرگ دهاد
که گور بهتر داماد و دفت اولی‌تر

اگر نخواندی نعم الختن برو برخوان
وگر ندیدی دفن البنات شو بنگر

مرا به زادن دختر چه خرمی زاید
که اش مادر من هم نزادی از مادر

سخن که زادهٔ خاقانی است دیر زیاد
که آن ز نه فلک آمد نه از چهار گهر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۶ - بالبدیهه در مدح ابوالهیجا خاقان اکبر منوچهر بن فریدون شروان شاه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.