۳۲۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۴۴

از عزیزان سال دل کردم
هیچ شافی جواب نشنیدم

جز دو حرف نبشته صورت دل
معنی دل به خواب نشنیدم

دیدم آری هزار جنس طلب
لیک یک جنس‌یاب نشنیدم

کشت امید زرد دیدم لیک
وعدهٔ فتح باب نشنیدم

یک خروش خروس صبح کرم
زین خراس خراب نشنیدم

عشوهٔ صبح کاذب است کز او
خبر آفتاب نشنیدم

هرچه جستم ز سفله صدق سحاب
جز دروغ سراب نشنیدم

خنجر برق و کوس رعد بسی است
جوش جیش سحاب نشنیدم

همه عالم گرفت ننگ نفاق
نام اخلاص ناب نشنیدم

همه مردم دروغ زن دیدم
راست از هیچ باب نشنیدم

سیبوی گفت من به معنی نحو
یک خطا در خطاب نشنیدم

من به معنی صدق می‌گویم
که ز یک کس صواب نشنیدم

جوی امید رفت خاقانی
لیک ازو بانگ آب نشنیدم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۳ - در مرثیهٔ رشید الدین فرزند خود
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۵ - در مرثیهٔ جمال الدین اصفهانی وزیر صاحب موصل و وحید الدین عموی خود
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.