هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از ترس و گریز خود از موقعیت‌های مختلف سخن می‌گوید. او نه از ترس جان، بلکه از ترس خطا و مشکلات زندگی می‌گریزد. او از قضا و بلایا، از غم فراق عزیزان، و حتی از تعهدات خانوادگی در تبریز فرار می‌کند. شاعر همچنین به نقل قولی از سالار موران اشاره می‌کند که نشان‌دهنده بی‌گناهی اوست. در نهایت، او به دنبال آرامش و فرار از تاریکی به سوی روشنایی است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند قضا و بلا، غم فراق، و تعهدات خانوادگی نیاز به درک بالاتری از زندگی دارد.

شمارهٔ ۲۵۲ - در شکر ایادی و انعام رئیس شمس الدین والی ارجیش

رفیقا شناسی که من ز اهل شروان
نه از بیم جان در شما می‌گریزم

خطائی نکردم به‌حمدالله آنجا
که اینجا ز بیم خطا می‌گریزم

چه خوش گفت سالار موران که با جم
نکردم بدی زو چرا می‌گریزم

ز بهر فراغت سفر می‌گزینم
پی نزهت اندر فضا می‌گریزم

مرا زحمت صادر و وارد آنجا
عنا می‌نمود از عنا می‌گریزم

قضا هم ز داغ فراق عزیزان
دلم سوخت هم زان قضا می‌گریزم

دلی بودم از غم چو سیماب لرزان
چو سیماب از آن جابه جا می‌گریزم

به تبریز هم پای‌بند عیالم
از آن پای بند بلا می‌گریزم

ز تبریز چون سوی ارمن بیایم
هم از ظلمتی در ضیا می‌گریزم
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.