هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد عشق و رنجهای ناشی از آن میگوید. او خود را مانند کمانی میداند که ترکان (معشوق) آن را به دست گرفتهاند و از غمزههای خدنگآسای آنان رنج میبرد. همچنین، او از تفاوتهای فرهنگی و دردهای ناشی از آن سخن میگوید و بیان میکند که اگر کعبه در عرب نبود، دلیلی برای حضور او در آنجا وجود نداشت.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و فرهنگی است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار است. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و مفاهیم انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۲۸۷
منم که همچو کمان دستمال ترکانم
همه ز غمزه خدنگ آخته به کینهٔ من
خدنگ غمزهٔ ترکان نکرد با دلم آنک
نهیب رنج عرب میکند به سینهٔ من
اگر نه کعبه بدی، در عرب چکار مرا
که نیست در عجم امروز کس قرینهٔ من
همه ز غمزه خدنگ آخته به کینهٔ من
خدنگ غمزهٔ ترکان نکرد با دلم آنک
نهیب رنج عرب میکند به سینهٔ من
اگر نه کعبه بدی، در عرب چکار مرا
که نیست در عجم امروز کس قرینهٔ من
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.