هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از عشق و نیاز خود به معشوق الهی سخن میگوید. او از معشوق به عنوان منبع حیات، دریا و خضر ثانی یاد میکند و عجز و نیاز خود را بیان میدارد. شاعر همچنین به برتری معشوق بر همه داستانها و عقل اشاره میکند و او را فراتر از هر گمان و وسوسه میداند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۱۸۰
ای تو آبِ زندگانی فَاسْقِنا
ای تو دریایِ مَعانی فَاسْقِنا
ما سَبوهایِ طَلَب آورده ایم
سویِ تو ای خِضْرِ ثانی فَاسْقِنا
ماهیانِ جانِ ما زِنهارْخواه
از تو ای دریایِ جانی فَاسْقِنا
از رَهِ هَجْر آمده و آوَرْده ما
عَجْزِ خود را اَرمَغانی فَاسْقِنا
داستانِ خُسروان بِشْنیدهایم
تو فُزون از داستانی فَاسْقِنا
در گُمان و وَسوَسه افتاده عقل
زان که تو فوقِ گُمانی فَاسْقِنا
نیم عاقل چه زَنَد با عشقِ تو
تو جُنونِ عاقلانی فَاسْقِنا
کعبهٔ عالَم زِ تو تبریز شُد
شَمسِ حَق رُکْنِ یَمانی فَاسْقِنا
ای تو دریایِ مَعانی فَاسْقِنا
ما سَبوهایِ طَلَب آورده ایم
سویِ تو ای خِضْرِ ثانی فَاسْقِنا
ماهیانِ جانِ ما زِنهارْخواه
از تو ای دریایِ جانی فَاسْقِنا
از رَهِ هَجْر آمده و آوَرْده ما
عَجْزِ خود را اَرمَغانی فَاسْقِنا
داستانِ خُسروان بِشْنیدهایم
تو فُزون از داستانی فَاسْقِنا
در گُمان و وَسوَسه افتاده عقل
زان که تو فوقِ گُمانی فَاسْقِنا
نیم عاقل چه زَنَد با عشقِ تو
تو جُنونِ عاقلانی فَاسْقِنا
کعبهٔ عالَم زِ تو تبریز شُد
شَمسِ حَق رُکْنِ یَمانی فَاسْقِنا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.