هوش مصنوعی: شاعر در این متن از ناامیدی و احساس بی‌ارزشی خود سخن می‌گوید، اما در عین حال به لطف و رحمت الهی امیدوار است. او خود را بی‌مایه و بی‌ثمر می‌داند، اما معتقد است که مانند طلوع خورشید پس از شب، لطف خداوند نیز شامل حال همه می‌شود. در پایان، شاعر به مقایسه خود با دیگران پرداخته و از جایگاه نازل خود در نظر آنان اظهار ناراحتی می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کم‌سال دشوار است. همچنین، موضوعاتی مانند ناامیدی و امید به لطف الهی نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد.

شمارهٔ ۱۱۹

یارب این نامه سیه کرده‌ی بی‌فایده عمر
همچنان از کرمت بر نگرفتست امید

گر به زندان عقوبت بریم روز شمار
جای آنست که محبوس بمانم جاوید

هر درختی ثمری دارد و هر کس هنری
من بی‌مایه‌ی بدبخت، تهیدست چو بید

لیکن از مشرق الطاف الهی نه عجب
که چو شب روز شود بر همه تابد خورشید

ما کیانیم که در معرض یاران آییم؟
ماکیان را چه محل در نظر باز سپید؟
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.