هوش مصنوعی: متن دعوتی است برای بازگشت به سوی خداوند و دوری از دنیای فانی. در این متن، از آفرینش جان و دردهای آن سخن گفته شده و تأکید شده که تنها خداوند می‌تواند درمان‌بخش باشد. همچنین، از عشق و باغی که زنده و جان‌بخش است، یاد شده و به انسان‌ها توصیه می‌شود که از مردگان و دنیای فانی دوری کنند و به سوی زندگی حقیقی و جاودانه حرکت کنند.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و معنوی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند دوری از دنیای فانی و حرکت به سوی زندگی جاودانه ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۹۷

ای بَنده بازگَرد، به دَرگاهِ ما بیا
بِشْنو زِ آسْمان‌ها، حَیَّ عَلَی الصَّلا

دَرهایِ گُلْسِتان زِ پِیِ تو گُشاده ایم
در خارْزار چند دَوی، ای بِرهنه پا؟

جان را من آفریدم و دَردیش داده‌اَم
آن کَس که دَرد داد، هَمو سازَدَش دَوا

قَدّی چو سَرو خواهی، در باغِ عشقْ رو
کین چَرخِ کوژپُشت کُند قَدِّ تو دوتا

باغی که برگ و شاخَش، گویا و زنده اند
باغی که جان ندارد، آن نیست جانْ فَزا

ای زنده زاده چونی، از گَندِ مُردگان؟
خود تاسه می‌نگیرد ازین مُردگان تو را؟

هر دو جهان پُر است زِ حَیِّ حَیات بَخش
با جانِ پنج روزه قَناعَت مَکُن زِ ما

جان‌ها شِمارِ ذَرّه مُعَلَّق هَمی‌زَنند
هر یک چو آفتاب در اَفْلاکِ کِبْریا

ایشان چو ما زِ اوَّلْ خُفاش بوده‌اند
خُفاشْ شَمس گشت از آن بَخشش و عَطا
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.