هوش مصنوعی:
این متن به مفاهیم فلسفی و اخلاقی مانند گذرایی زندگی، فناپذیری انسان، و بیارزشی مال و ثروت در برابر مرگ میپردازد. شاعر از خواننده میپرسد که چرا به دنبال دنیای فانی است و او را به تفکر دربارهی ارزشهای واقعی زندگی دعوت میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، برخی مفاهیم مانند مرگ و فنا ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال سنگین یا نامفهوم باشد.
غزل شمارهٔ ۲۰۵
چند گُریزی زِ ما؟چندرَوی جا به جا؟
جانِ تو در دَستِ ماست،هَمچو گِلوی عصا
چند بِکَردی طواف، گِردِ جهان از گِزاف؟
زین رَمهٔ پُر زِ لاف، هیچ تو دیدی وَفا؟
روزِ دوسه ای زَحیر،گِردِ جهان گشته گیر
هَمچو سَگان مُرده گیر، گرسنه و بی نَوا
مُرده دل و مُرده جو، چون پسرِ مُرده شو
از کَفَنِ مُردهییست، در تَنِ تو آن قَبا
زنده ندیدی که تا مُرده نِمایَد تو را
چند کَشی در کِنار، صورتِ گَرمابه را
دامَنِ تو پُر سُفال، پیشِ تو آن زَرّ و مال
باوَرَم آن گَهْ کُنی، که اَجَل آرَد فَنا
گویی که زَرِّ کُهُن، من چه کُنم؟بَخش کُن
من به سَما میرَوَم، نیست زَر آن جا رَوا
جُغد نه یی بُلبُلی، از چه دَرین مَنْزِلی
باغ وچَمَن را چه شُد؟سبزه وسَرو و صَبا
جانِ تو در دَستِ ماست،هَمچو گِلوی عصا
چند بِکَردی طواف، گِردِ جهان از گِزاف؟
زین رَمهٔ پُر زِ لاف، هیچ تو دیدی وَفا؟
روزِ دوسه ای زَحیر،گِردِ جهان گشته گیر
هَمچو سَگان مُرده گیر، گرسنه و بی نَوا
مُرده دل و مُرده جو، چون پسرِ مُرده شو
از کَفَنِ مُردهییست، در تَنِ تو آن قَبا
زنده ندیدی که تا مُرده نِمایَد تو را
چند کَشی در کِنار، صورتِ گَرمابه را
دامَنِ تو پُر سُفال، پیشِ تو آن زَرّ و مال
باوَرَم آن گَهْ کُنی، که اَجَل آرَد فَنا
گویی که زَرِّ کُهُن، من چه کُنم؟بَخش کُن
من به سَما میرَوَم، نیست زَر آن جا رَوا
جُغد نه یی بُلبُلی، از چه دَرین مَنْزِلی
باغ وچَمَن را چه شُد؟سبزه وسَرو و صَبا
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.