۳۶۷ بار خوانده شده
ای همه خوبی تورا، پس تو کِرایی؟ کِه را؟
ای گُلْ در باغِ ما، پس تو کجایی؟ کجا؟
سوسنِ با صد زبان، از تو نشانَم نداد
گفت رو از من مَجو، غیرِ دُعا و ثَنا
از کَفِ تو ای قَمَر، باغْ دَهان پُرشِکَر
وَزْ کَفِ تو بی خَبَر، با همه بَرگ و نَوا
سَرو اگر سَرکَشید، در قَدِ تو کِی رَسید؟
نرگس اگر چَشم داشت، هیچ ندید او تورا
مُرغ اگر خُطبه خوانْد، شاخ اگر گُل فَشانْد
سبزه اگر تیز رانْد، هیچ ندارد دَوا
شُربِ گُل از ابر بود، شُربِ دل از صَبر بود
ابر حَریفِ گیا، صَبر حَریفِ ضیا
هر طَرَفی صَف زده، مَردم و دیو و دَده
لیک دَرین میکده، پایْ ندارند پا
هر طَرَفیاَم بجو، هرچه بِخواهی بِگو
رَه نَبَری تارِ مو، تا نَنِمایَم هُدیٰ
گَرم شود روی آب، ازتَبِشِ آفتاب
باز هَمَش آفتاب بَرکَشد اَنْدَر عَلا
بَر بَرَدش خُردخُرد، تا که ندانی چه بُرد
صاف بِدُزدد زِ دُرد شَعْشَعهٔ دِلْرُبا
زین سُخنِ بوالْعَجَب، بَستم من هر دو لب
لیک فَلَک جُمله شب، می زَنَدت اَلَّصلا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
ای گُلْ در باغِ ما، پس تو کجایی؟ کجا؟
سوسنِ با صد زبان، از تو نشانَم نداد
گفت رو از من مَجو، غیرِ دُعا و ثَنا
از کَفِ تو ای قَمَر، باغْ دَهان پُرشِکَر
وَزْ کَفِ تو بی خَبَر، با همه بَرگ و نَوا
سَرو اگر سَرکَشید، در قَدِ تو کِی رَسید؟
نرگس اگر چَشم داشت، هیچ ندید او تورا
مُرغ اگر خُطبه خوانْد، شاخ اگر گُل فَشانْد
سبزه اگر تیز رانْد، هیچ ندارد دَوا
شُربِ گُل از ابر بود، شُربِ دل از صَبر بود
ابر حَریفِ گیا، صَبر حَریفِ ضیا
هر طَرَفی صَف زده، مَردم و دیو و دَده
لیک دَرین میکده، پایْ ندارند پا
هر طَرَفیاَم بجو، هرچه بِخواهی بِگو
رَه نَبَری تارِ مو، تا نَنِمایَم هُدیٰ
گَرم شود روی آب، ازتَبِشِ آفتاب
باز هَمَش آفتاب بَرکَشد اَنْدَر عَلا
بَر بَرَدش خُردخُرد، تا که ندانی چه بُرد
صاف بِدُزدد زِ دُرد شَعْشَعهٔ دِلْرُبا
زین سُخنِ بوالْعَجَب، بَستم من هر دو لب
لیک فَلَک جُمله شب، می زَنَدت اَلَّصلا
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.