هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از عشق الهی و رابطه‌ی خود با معشوق ازلی سخن می‌گوید. او از سفر روحانی و رهایی از دنیای مادی صحبت می‌کند و بیان می‌کند که چگونه عشق الهی او را به حرکت وامی‌دارد و به او هدایت می‌کند. شاعر از تسلیم و اطاعت کامل در برابر اراده‌ی الهی سخن می‌گوید و از لطف و مرحمت معشوق در هدایت و رهایی خود می‌سراید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مفاهیم عرفانی دارد. همچنین، زبان شعر کلاسیک فارسی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل شمارهٔ ۲۰۸

از جِهَتِ رَه زدن، راه دَرآرَد مرا
تا به کَفِ رَه زَنان باز سِپارَد مرا

آن که زَنَد هر دَمی، راهِ دو صد قافله
من چه زَنَم پیشِ او؟ او به چه آرَد مرا؟

من سَر و پا گُم کُنم، دلْ زِ جهان بَرکَنَم
گَر نَفَسی او به لُطْف، سَربِنَخارَد مرا

او رَهِ خوش می‌زَنَد، رَقص برآن می‌کُنم
هر دَم بازیِّ نو، عشقْ بَر آرَد مرا

گَهْ به فُسوس او مرا گوید کُنجی نِشین
چون که نِشینَم به کُنج، خود به دَرآرَد مرا

زَ اوّلِ امروزم او، می بِپَرانَد چو باز
تا که چه گیرد به من؟ بر کِه گُمارَد مرا؟

هِمَّتِ من هَمچو رَعد، نُکتهٔ من هَمچو اَبر
قطره چَکَد زَابْرِ من، چون بِفَشارَد مرا

ابرِ من از بامْداد، دارد از آن بَحر داد
تا که زِ رَعد و زِ باد، بر کِه بِبارَد مرا؟

چون که بِبارَد مرا، یاوه ندارد مرا
در کِفِ صد گونْ نَبات، بازگُذارَد مرا
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.