هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از عشق و اشتیاق به وصال معشوق الهی سخن میگوید. او از رنجها و مصائب عشق، مانند فراق و شهادت، صحبت میکند و در نهایت به وصال و رهایی از دنیای مادی اشاره میکند. شاعر از مفاهیمی مانند جنت، فردوس، و زندان دنیوی استفاده میکند تا حالات روحانی خود را بیان کند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۲۳۰
زِ سوزِ شوقْ دلِ من، هَمیزَنَد عَلَلا
که بوک دَررَسَدَش از جَنابِ وَصلْ صَلا
دل است هَمچو حسین و فِراقْ هَمچو یَزید
شهید گشته دو صد رَه، به دشتِ کَرْب و بَلا
شهید گشته به ظاهر، حَیات گشته به غَیب
اسیر در نَظَرِ خَصْم و خُسروی به خَلا
میان جَنَّت و فردوسِ وَصلِ دوست مُقیم
رَهیده از تَکِ زندانِ جوع و رُخْص و غَلا
اگر نه بیخِ درختش درونِ غَیبْ مَلی ست
چرا شکوفه وَصلَشْ شِکُفته است مَلا
خَموش باش و زِ سویِ ضَمیرْ ناطِق باش
که نَفْسِ ناطِقِ کُلّی بگویَدَت اَفَلا
که بوک دَررَسَدَش از جَنابِ وَصلْ صَلا
دل است هَمچو حسین و فِراقْ هَمچو یَزید
شهید گشته دو صد رَه، به دشتِ کَرْب و بَلا
شهید گشته به ظاهر، حَیات گشته به غَیب
اسیر در نَظَرِ خَصْم و خُسروی به خَلا
میان جَنَّت و فردوسِ وَصلِ دوست مُقیم
رَهیده از تَکِ زندانِ جوع و رُخْص و غَلا
اگر نه بیخِ درختش درونِ غَیبْ مَلی ست
چرا شکوفه وَصلَشْ شِکُفته است مَلا
خَموش باش و زِ سویِ ضَمیرْ ناطِق باش
که نَفْسِ ناطِقِ کُلّی بگویَدَت اَفَلا
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.