هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به بیان احساسات عمیق و فلسفی دربارهی بیقراری و پریشانی دل و جان میپردازد. شاعر از بیپایانی بیابان و ناآرامی درون خود سخن میگوید و به دنبال یافتن هویت و معنای واقعی خود در میان نقشها و صورتهای جهان است. او از اسرار پنهان و رازهای ناگفتهی زندگی میپرسد و به دنبال درک عمیقتری از وجود خود و جهان اطراف است. در نهایت، شاعر به ستایش جمال شهنشاه و سلطان میپردازد و از صلاح حق و دین سخن میگوید.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از زبان و استعارههای پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۲۳۹
کَرانی ندارد بیابانِ ما
قَراری ندارد دل و جانِ ما
جهان در جهانْ نَقْش و صورت گرفت
کدام است ازین نَقْشها آنِ ما؟
چو در رَه بِبینی بُریده سَری
که غَلْطان رَوَد سویِ میدانِ ما
از او پُرس، ازو پُرسْ اسرارِ ما
کَزو بِشْنَوی سِرِّ پنهانِ ما
چه بودی که یک گوش پیدا شُدی
حَریفِ زبانهای مُرغانِ ما
چه بودی که یک مُرغْ پَرّان شُدی
بَرو طوقِ سِرِّ سُلَیمانِ ما
چه گویم؟ چه دانم؟ که این داستان
فُزون است از حَدّ و امکانِ ما
چگونه زَنَم دَم که هر دَم به دَم
پَریشان تَر است این پَریشانِ ما؟
چه کَبکان و بازان، سِتان میپَرَند
میانِ هوایِ کُهِسْتانِ ما
میانِ هوایی که هفتُم هواست
که بر اوجِ آن است ایوانِ ما
از این داستان بُگْذر از من مَپُرس
که دَرهَم شِکَستهست دَسْتانِ ما
صَلاحُ اَلْحَق و دین نِمایَد تو را
جَمالِ شَهَنشاه و سُلطانِ ما
قَراری ندارد دل و جانِ ما
جهان در جهانْ نَقْش و صورت گرفت
کدام است ازین نَقْشها آنِ ما؟
چو در رَه بِبینی بُریده سَری
که غَلْطان رَوَد سویِ میدانِ ما
از او پُرس، ازو پُرسْ اسرارِ ما
کَزو بِشْنَوی سِرِّ پنهانِ ما
چه بودی که یک گوش پیدا شُدی
حَریفِ زبانهای مُرغانِ ما
چه بودی که یک مُرغْ پَرّان شُدی
بَرو طوقِ سِرِّ سُلَیمانِ ما
چه گویم؟ چه دانم؟ که این داستان
فُزون است از حَدّ و امکانِ ما
چگونه زَنَم دَم که هر دَم به دَم
پَریشان تَر است این پَریشانِ ما؟
چه کَبکان و بازان، سِتان میپَرَند
میانِ هوایِ کُهِسْتانِ ما
میانِ هوایی که هفتُم هواست
که بر اوجِ آن است ایوانِ ما
از این داستان بُگْذر از من مَپُرس
که دَرهَم شِکَستهست دَسْتانِ ما
صَلاحُ اَلْحَق و دین نِمایَد تو را
جَمالِ شَهَنشاه و سُلطانِ ما
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.