هوش مصنوعی: این متن به ستایش و توصیف عظمت و فضل الهی می‌پردازد. شاعر از عشق و فقر به عنوان ارزش‌های والا یاد می‌کند و برتری معنوی فقرا را در مقایسه با ثروتمندان بخیل بیان می‌کند. همچنین، از قدرت و علم بی‌پایان خداوند سخن می‌گوید و او را به عنوان رهنما و کیمیاگر عالم توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مفاهیم دینی و ادبیات کلاسیک فارسی دارد. بنابراین، برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است.

غزل شمارهٔ ۲۴۰

تو جان و جهانی کَریما مرا
چه جان و جهان از کجا تا کجا؟

که جانْ خود چه باشد بَرِ عاشقان؟
جهانْ خود چه باشد بَرِ اولیا؟

نه بر پُشتِ گاوی‌ست جُمله زمین
که در مَرغزارِ تو دارد چَرا

در آن کاروانی که کُلِّ زمین
یکی گاوبارست و تو رَهنما

در انبارِ فَضْلِ تو بس دانه‌هاست
که آن نَشْکَند زیرِ هفت آسیا

تو در چَشمْ نَقّاش و پنهان زِ چَشم
زِهی چَشم بَند و زِهی سیمیا

تو را عالَمی غیرِ هجده هزار
زِهی کیمیا و زِهی کِبْریا

یکی بیتِ دیگر بَرین قافیه
بگویم بلی، وام دارم تو را

که نَگْزارَد این وام را جُز فقیر
که فقرست دریایِ دُرِّ وَفا

غَنی از بَخیلی غَنی مانده است
فقیر از سَخاوت، فقیر از سَخا
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.