هوش مصنوعی: این متن بیانگر احساسات عمیق و دردهای درونی شاعر است که از عشق و غم سخن می‌گوید. شاعر از دست دادن خود در عشق و غم، و احساس تنهایی و بی‌پناهی را توصیف می‌کند. او از دنیای درون و بیرون خود سخن می‌گوید و به دنبال آرامش و رهایی از درد است.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، بیان احساسات پیچیده و دردهای درونی نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۴۱

نَردِ کَفِ تو بُرده‌ست مرا
شیرِ غَم تو، خورده‌ست مرا

گشتم چو خَلیل اَنْدَر غمِ تو
آتَشکده‌ها سرد است مرا

در خاکِ فَنا ای دل بِمَران
کَزْ راندنِ تو، گَرد است مرا

می‌ران فَرَسی در گُلْشَنِ جان
کَزْ گُلْشَنِ جان وَرْد است مرا

در شادیِ ما وَهْمی نَرَسَد
کین خنده گَری پَرده‌ست مرا

صد رُخ زِ دَرونْ سُرخ‌ست مرا
یک رُخ زِ بُرون، زرد است مرا

ای اَحْوَلِ دِهْ این هر دو جهان
جُفت است تو را، فَرد است مرا

در رَهبری‌اَت ای مَردِ طَلَب
بر هر سَرِ رَه، مَرد است مرا

خاموش و مَجو تو شُهرتِ خود
کَزْ راحتِ تو، دَرد است مرا
وزن: مستفعلتن مستفعلتن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.