هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و اشتیاق خود به معشوق سخن می‌گوید. او منتظر پیام و سلام معشوق است و از شوق دیدار او در دلش خون می‌جوشد. شاعر معشوق را به شیرینی و دلاویزی توصیف می‌کند و بیان می‌کند که حتی شاهان نیز در برابر او سر تعظیم فرود می‌آورند. او از عشق خود به معشوق و انتظارش برای دیدار او سخن می‌گوید و از لطف و محبت معشوق بهره می‌برد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیده‌ی عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۴۸

گوشِ من مُنْتَظِر پیامِ تو را
جان به جانْ جُسته یک سلامِ تو را

در دِلَم خونِ شوق می‌جوشَد
منْتَظِر بویِ جوشِ جامِ تو را

ای زِ شیرینی و دلاویزی
دانه حاجَت نبوده دامِ تو را

کرده شاهان نِثارْ تاج و کَمَر
مَر قَبایِ کَمین غُلام تو را

زَ اَوَّلِ عشقْ من گُمان بُردم
که تَصوّر کُنم خِتامِ تو را

سِلْسِلَه م کُن به پایِ اُشْتُر بَند
من طَمَع کِی کُنم سَنامِ تو را

آن که شیری زِ لُطفِ تو خورده‌ست
مرگ بیند یَقین فِطامِ تو را

به حَقِ آن زبانِ کاشفِ غَیب
که به گوشم رَسان پیامِ تو را

به حَقِ آن سَرایِ دولَت بَخش
بِنِمایَم زِ دورْ بامِ تو را

گَر سَر از سَجده تو سود کُند
چه زیان است لُطفِ عامِ تو را

شَمس تبریز این دلْ آشفته
بر جِگَر بسته است نامِ تو را
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.