هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به ستایش و توصیف یک شخصیت برجسته و معنوی میپردازد. شاعر از ویژگیهای خارقالعاده این شخصیت سخن میگوید، مانند توانایی بخشیدن روح به مرده، عشق به بیگانگان، و تبدیل خارها به گل. همچنین، شاعر به تأثیرات عمیق این شخصیت بر روی افراد مختلف، از جمله کودکان و دیوانگان، اشاره میکند. در نهایت، شاعر از شنیدن داستانهای غریب و شیرین این شخصیت دعوت میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و شعری است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد که معمولاً در افراد بالای 16 سال یافت میشود.
غزل شمارهٔ ۲۵۹
پیش کَش آن شاهِ شِکَرخانه را
آن گُهَرِ روشنِ دُردانه را
آن شَهِ فَرُّخ رُخِ بیمِثْل را
آن مَهِ دریادلِ جانانه را
روح دَهَد مُردهٔ پوسیده را
مِهْر دَهَد سینهٔ بیگانه را
دامَنِ هر خار پُر از گُل کُند
عقل دَهَد کَلّهٔ دیوانه را
در خِرَدِ طِفْلِ دوروزه نَهَد
آنچه نباشد دلِ فَرزانه را
طِفْل کِه باشد تو مَگَر مُنْکِری
عَربدهٔ اُستُنِ حَنّانه را
مَست شویّ و شَهِ مَستان شوی
چونک بِگرداند پیمانه را
بیخودم و مَست و پَراکنده مَغز
وَرْ نَه نِکو گویم افسانه را
با همه بِشْنو که بِبایَد شُنود
قِصّهٔ شیرینِ غریبانه را
بِشْکَنَد آن رویْ دلِ ماه را
بِشْکَنَد آن زُلفْ دو صد شانه را
قِصّهٔ آن چَشم کِه یارَد گُزارد؟
ساحِرِ ساحِرکُشِ فَتّانه را
بیند چَشمَش که چه خواهد شدن
تا اَبَد او بیند پیشانه را
راز مگو رو عَجَمی ساز خویش
یاد کُن آن خواجهٔ عَلیانه را
آن گُهَرِ روشنِ دُردانه را
آن شَهِ فَرُّخ رُخِ بیمِثْل را
آن مَهِ دریادلِ جانانه را
روح دَهَد مُردهٔ پوسیده را
مِهْر دَهَد سینهٔ بیگانه را
دامَنِ هر خار پُر از گُل کُند
عقل دَهَد کَلّهٔ دیوانه را
در خِرَدِ طِفْلِ دوروزه نَهَد
آنچه نباشد دلِ فَرزانه را
طِفْل کِه باشد تو مَگَر مُنْکِری
عَربدهٔ اُستُنِ حَنّانه را
مَست شویّ و شَهِ مَستان شوی
چونک بِگرداند پیمانه را
بیخودم و مَست و پَراکنده مَغز
وَرْ نَه نِکو گویم افسانه را
با همه بِشْنو که بِبایَد شُنود
قِصّهٔ شیرینِ غریبانه را
بِشْکَنَد آن رویْ دلِ ماه را
بِشْکَنَد آن زُلفْ دو صد شانه را
قِصّهٔ آن چَشم کِه یارَد گُزارد؟
ساحِرِ ساحِرکُشِ فَتّانه را
بیند چَشمَش که چه خواهد شدن
تا اَبَد او بیند پیشانه را
راز مگو رو عَجَمی ساز خویش
یاد کُن آن خواجهٔ عَلیانه را
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.