هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که به مفاهیمی مانند گردش چرخ فلک، طواف به دور کعبه، وحدت وجود، و فنا در خدا اشاره دارد. شاعر از مفاهیمی مانند گردش ستارگان، طواف به دور کعبه، و میل جنس به جنس خود استفاده می‌کند تا به وحدت وجود و فنا در خدا برسد. در پایان، شاعر به خاموشی و بازگشایی لب توسط شمس‌الدین تبریزی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مفاهیم عرفانی و دینی دارد. این مفاهیم ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده و نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۲۶۰

چَرخِ فَلَک با همه کار و کیا
گِردِ خدا گردد چون آسیا

گِردِ چُنین کعبه کُن ای جانْ طَواف
گِردِ چُنین مایِدِه گَرد ای گدا

بر مَثلِ گوی، به میدانْ گَرد
چون که شُدی سَرخوشِ بی‌دست و پا

اسب و رُخَت راست بَرین شَهْ طَواف
گر چه بَرین نَطْع رَوی جا به جا

خاتَمِ شاهیْت در انگشت کرد
تا که شَوی حاکِم و فَرمانْروا

هر کِه به گِردِ دلْ آرَد طَواف
جانِ جهانی شود و دِلْرُبا

هَمرهِ پروانه شود دل شُده
گردد بر گِرد سَرِ شمع‌ها

زان که تَنَش خاکی و دل آتشی‌ست
مَیل سویِ جِنْس بُوَد جِنْس را

گِردِ فَلَک گردد هر اَخْتَری
زانک بُوَد جِنْسِ صَفا با صَفا

گِردِ فَنا گردد جانِ فقیر
بر مَثَلِ آهن و آهن رُبا

زانک وجودست فَنا پیشِ او
شُسته نَظَر از حَوَل و از خَطا

مَست هَمی‌کرد وضو از کُمیز
کَزْ حَدَثَم بازرَهان رَبَّنا

گفت نخستینْ تو حَدَث را بدان
کَژْمَژ و مَقلوب نباید دُعا

زان که کلید است و چو کَژْ شُد کلید
وا شدنِ قُفل نیابی عَطا

خامُش کردم هَمِگان بَرجَهید
قامَتِ چون سَروِ بُتَم زد صَلا

خُسروِ تبریز شَهَم شَمسِ دین
بَستَم لب را تو بیا بَرگُشا
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.