هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و هجران معشوق خود سخن می‌گوید و از او می‌خواهد که امشب نخوابد و به حال او توجه کند. او از دردها و رنج‌های خود می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که از دنیای مادی فاصله بگیرد و به عشق حقیقی روی آورد. شاعر همچنین از عشق به معشوق و تلاش برای رهایی از هجران او سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات قدیمی ممکن است برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل شمارهٔ ۲۹۲

زان شاهد شِکَّرلَبْ زان ساقیِ خوش مذهب
جانْ مَست شد و قالبْ ای دوست مَخُسب امشب

زان نورْ همه عالم هر شیوه هَمی‌نالم
تا بشنود اَحوالَمْ ای دوست مَخُسب امشب

گاهی به پریشانی گاهی به پشیمانی
زین عِیش هَمی‌مانی ای دوست مَخُسب امشب

یک روزْ تو گَرْ خواری یک روز تو مُرداری
از ما چه خبر داری ای دوست مَخُسب امشب

بیرون شو از این هَر دو بیگانه شو ای مردو
قم قد ضحک الورد ای دوست مَخُسب امشب

از هِجرِ تو پرهیزم در عشق تو برخیزم
شَمسُ الحق تَبریزم ای دوست مَخُسب امشب
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.