هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساس سرمستی و قدرت خدادادی خود سخن می‌گوید. او بیان می‌کند که بدون نیاز به ابزار و وسایل، می‌تواند به هر چیزی دست یابد و حتی بهشت را به فروش برساند. این متن سرشار از تصاویر شاعرانه و احساسات عمیق است.
رده سنی: 18+ این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تصاویر پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۳۲۸

بادست مرا زان سَر، اَنْدَر سَر و در سَبْلَت
پُرباد چرا نَبْوَد سَرمَستِ چُنین دولت؟

هر لحظه و هر ساعت، بر کوریَ هُشیاری
صد رَطْل دَرآشامَم، بی‌ساغَر و بی‌آلَت

مُرغانِ هوایی را، بازانِ خدایی را
از غَیب به دست آرَم، بی‌صَنْعَت و بی‌حیلَت

خود از کَفِ دستِ من، مُرغانِ عَجَب رویَند
میْ از لبِ من جوشَد، در مَستیِ آن حالَت

آن دانه آدم را، کَزْ سُنبلِ او باشد
بفِروشَم جنَّت را، بر جان نَهَم جِنَّت
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۲۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.