هوش مصنوعی:
این متن شاعرانه از رسیدن بهار و عشق سخن میگوید و مخاطب را به شادی و رهایی از قید و بندها دعوت میکند. شاعر از زیباییهای طبیعت و عشق سخن میگوید و از مخاطب میخواهد که به شادی بپردازد و از غم و اندوه دوری کند. همچنین، متن به نوعی به مفهوم رستاخیز و آزادی اشاره دارد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق و شاعرانه است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رستاخیز و آزادی نیاز به درک و تجربه بیشتری دارند که معمولاً در سنین نوجوانی و بزرگسالی شکل میگیرد.
غزل شمارهٔ ۳۲۹
بیایید بیایید که گُلْزار دَمیدهست
بیایید بیایید که دِلْدار رَسیدهست
بیارید به یک بار همه جان و جهان را
به خورشید سِپارید، که خوش تیغْ کَشیدهست
بَر آن زِشت بِخَندید، که او ناز نِمایَد
بر آن یار بِگریید، که از یار بُریدهست
همه شهر بِشورید، چو آوازه دَرافتاد
که دیوانه دِگَربار، زِ زَنجیر رَهیدهست
چه روزست و چه روزست، چُنین روزِ قیامت؟
مَگَر نامه اَعْمال، زِ آفاقْ پَریدهست
بِکوبید دُهُلها و دِگَر هیچ مگویید
چه جایِ دل و عقلست، که جان نیز رَمیدهست
بیایید بیایید که دِلْدار رَسیدهست
بیارید به یک بار همه جان و جهان را
به خورشید سِپارید، که خوش تیغْ کَشیدهست
بَر آن زِشت بِخَندید، که او ناز نِمایَد
بر آن یار بِگریید، که از یار بُریدهست
همه شهر بِشورید، چو آوازه دَرافتاد
که دیوانه دِگَربار، زِ زَنجیر رَهیدهست
چه روزست و چه روزست، چُنین روزِ قیامت؟
مَگَر نامه اَعْمال، زِ آفاقْ پَریدهست
بِکوبید دُهُلها و دِگَر هیچ مگویید
چه جایِ دل و عقلست، که جان نیز رَمیدهست
وزن: مفاعیل مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۲۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.