هوش مصنوعی: این متن شعری است که از عشق و درد دل سخن می‌گوید. شاعر از عشق به عنوان نیرویی قدرتمند یاد می‌کند که حتی شاهان نیز به آن حسد می‌برند. او از ملامت و درد عشق به عنوان بخشی از زندگی خود یاد می‌کند و آن را قدیمی و آشنا می‌داند. شاعر همچنین به اهمیت هشیاری در عشق اشاره می‌کند و از زیبایی پنهان عشق زیر پرده‌ها سخن می‌گوید. در نهایت، او از حریفان خود می‌خواهد که شب‌خیز باشند و از شمع، شراب و یار تنها لذت ببرند.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد عشق و ملامت نیاز به تجربه و بلوغ فکری بیشتری دارند.

غزل شمارهٔ ۳۶۶

دودِ دلِ ما نشانِ سوداست
وان دود که از دلست، پیداست

هر موج که می‌زَنَد دل از خون
آن دل نَبُوَد مَگَر که دریاست

بیگانه شُدند آشنایان
دل نیز به دُشمنی چه بَرخاست

هر سویْ که عشقْ رَختْ بِنْهاد
هر جا که مَلامَت‌ست آن جاست

ما نِگْریزیم از این مَلامَت
زیرا که قدیمْ خانه ماست

در عشقْ حَسَد بَرَنْد شاهان
زان روی که عشقْ شمعِ دل‌هاست

پا بر سَرِ چَرخِ هفتمین نِهْ
کاین عشق به حُجره‌هایِ بالاست

هُشیار مَباش زان که هُشیار
در مَجْلِسِ عشقْ سخت رُسواست

میری مَطَلَب که میرِ مَجْلِس
گَر چَشم بِبَسته‌ست بیناست

این عشق هنوز زیرِ چادر
این گَردِ سیاه بین که بَرخاست

هر چند که زیرِ هفت پَرده‌ست
پیداست که سخت خوب و زیباست

شب خیز کنید ای حَریفان
شمعست و شراب و یارْ تنهاست
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۶۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.