هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که از حضور و تأثیر یک یار پنهان در شهر سخن می‌گوید. این یار در همه چیز و همه جا حضور دارد و باعث بی‌قراری دل و عقل می‌شود. شاعر از شنیدن صدای این یار پنهان و تأثیرات عمیق آن بر زندگی و طبیعت صحبت می‌کند و مخاطب را به توجه و پایداری در این راه دعوت می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و استعاره‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد تا بتوان آن را به درستی درک و تحلیل کرد.

غزل شمارهٔ ۳۶۹

در شهرِ شما یکی نِگاری‌ست
کَزْ وِیْ دل و عقلْ بی‌قَراری‌ست

هر نَفْسی را از او نَصیبی‌ست
هر باغی را از او بهاری‌ست

در هر کویی از او فَغانی‌ست
در هر راهی از او غُباری‌ست

در هر گوشی از او سَماعی‌ست
هر چَشم از او در اِعْتِباری‌ست

در کار شوید ای حَریفان
کاین جا ما را عَظیمْ کاری‌ست

پنهانْ یاری به گوشِ من گفت
کاین جا پنهانْ لَطیف یاری‌ست

او بُد که به این طَریق می‌گفت
کَزْ تَعبیه‌هاش دلْ نِزاری‌ست

او بود رَسولِ خویش و مُرسِل
کان لَهْجه از آنِ شهریاری‌ست

نوحست و اَمانِ غَرقِگانست
روحست و نَهان و آشکاری‌ست

گِردِ تُرُشان مَگَرد زین پس
چون پَهلویِ تو شِکَرنِثاری‌ست

گِردِ شِکَرانِ طَبْع کَم گَرد
کان شَهوت نیز بَرگُذاری‌ست

این جا شِکَریست بی‌نِهایَت
این جا سَرِ وقتِ پایداری‌ست

خاموش کُن ای دل و مَپِنْدار
کو را حَدّیست یا کِناری‌ست
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۶۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.