هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از انتخابهای خود در زندگی سخن میگوید. او از خوردن برخی غذاها و انجام برخی کارها اجتناب میکند و به جای آن، چیزهایی را انتخاب میکند که برایش مفید و ارزشمند هستند. شاعر به عشق، قناعت و انتخابهای درست در زندگی تأکید دارد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. نوجوانان و بزرگسالان بهتر میتوانند با مفاهیم عشق، قناعت و انتخابهای درست در زندگی ارتباط برقرار کنند.
غزل شمارهٔ ۳۷۲
من سَر نَخورَم، که سَر گِران است
پاچه نَخورَم، که استخوان است
بِریان نَخورَم، که هم زیان ست
من نور خورَم، که قوتِ جان است
من سَر نَخوهَم، که باکُلاهَند
من زَر نَخوهَم، که بازخواهند
من خَر نَخوهَم، که بَندَ کاهَند
من کَبْک خورَم، که صید شاهند
بالا نَپَرَم، نه لَکْ لَکَم من
کَس را نَگزَم، که نی سَگَم من
لَنگی نکُنم، نه بَدتَکَم من
که عاشقِ روی اَیْبَکم من
تُرشی نکُنم، نه سِرکهاَم من
پُرنَم نَشَوم، نه بِرکهاَم من
سَرکَش نَشَوم، نه عَکّهاَم من
قانع بِزیَم، که مکّهاَم من
دَستارِ مرا گِرو نَهادی
یک کوزه مُثَلَّثَم ندادی
اِنْصاف بِدِه عَوانْ نژادی
ما را کم نیست هیچ شادی
سالارِ دِهیّ و خواجه دِهْ
آن باده که گفته ای به من دِهْ
وَرْ دَفْع دَهی تو و بُرون جِهْ
در کُسِّ زنانِ خویشتن نهْ
من عشق خورَم که خوشگُوارست
ذوقِ دَهَنست و نَشْوِ جان است
خوردم زِ ثَرید و پاچه یک چند
از پاچه سَرِ مرا زیانست
زین پس سَرِ پاچه نیست ما را
ما را و کسی که اهلِ خوان است
پاچه نَخورَم، که استخوان است
بِریان نَخورَم، که هم زیان ست
من نور خورَم، که قوتِ جان است
من سَر نَخوهَم، که باکُلاهَند
من زَر نَخوهَم، که بازخواهند
من خَر نَخوهَم، که بَندَ کاهَند
من کَبْک خورَم، که صید شاهند
بالا نَپَرَم، نه لَکْ لَکَم من
کَس را نَگزَم، که نی سَگَم من
لَنگی نکُنم، نه بَدتَکَم من
که عاشقِ روی اَیْبَکم من
تُرشی نکُنم، نه سِرکهاَم من
پُرنَم نَشَوم، نه بِرکهاَم من
سَرکَش نَشَوم، نه عَکّهاَم من
قانع بِزیَم، که مکّهاَم من
دَستارِ مرا گِرو نَهادی
یک کوزه مُثَلَّثَم ندادی
اِنْصاف بِدِه عَوانْ نژادی
ما را کم نیست هیچ شادی
سالارِ دِهیّ و خواجه دِهْ
آن باده که گفته ای به من دِهْ
وَرْ دَفْع دَهی تو و بُرون جِهْ
در کُسِّ زنانِ خویشتن نهْ
من عشق خورَم که خوشگُوارست
ذوقِ دَهَنست و نَشْوِ جان است
خوردم زِ ثَرید و پاچه یک چند
از پاچه سَرِ مرا زیانست
زین پس سَرِ پاچه نیست ما را
ما را و کسی که اهلِ خوان است
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: چهارپاره
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.