هوش مصنوعی: این متن شعری است که به انتقاد از شخصی می‌پردازد که از مسیر درست و فضیلت‌های اخلاقی فاصله گرفته است. شاعر از او می‌پرسد که چرا از ارزش‌های گذشته خود دور شده و به جای آب حیات، سرکه می‌فروشد. همچنین، به او یادآوری می‌کند که زمانی با فضل و حجت می‌نمایاند، اما اکنون در آزمون عشق شکست خورده است. شاعر از او می‌خواهد که این حقایق را در دل خود نگه دارد و آنها را آشکار نکند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و انتقادی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم فلسفی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در سنین بالاتر وجود دارد.

غزل شمارهٔ ۳۸۳

هین که گَردن سُست کردی، کو کَبابَت کو شرابَت؟
هین که بس تاریکْ‌رویی، ای گرفته آفتابَت

یاد داری که زِ مَستی، با خِرَد اِسْتیزه بَستی؟
چون کلیدش را شِکَستی، از کِه باشد فَتحِ بابَت؟

در غَمِ شیرین نَجوشی، لاجَرَم سِرکه فروشی
آبِ حَیوان را بِبَستی، لاجَرَم رَفته‌ست آبَت

بوالْمَعالی گشته بودی، فَضْل و حُجَّت می‌نِمودی
نَک مِحَکِّ عشق آمد، کو سوآلَت کو جوابَت؟

مِهْتَرِ تُجّار بودی، خویشْ قارون می‌نِمودی
خواب بود و آن فَنا شُد، چون که از سَر رفت خوابَت

بس زَدی تو لافِ زَفتی، عاقِبَت در دوغ رَفتی
می‌خور اکنون آنچه داری، دوغ آمد خَمْرِ نابَت

مَخْلَص و مَعنیِّ این‌ها گرچه دانی هم نَهان کُن
اَنْدَر اَلْواحِ ضَمیری، تا نیاید در کتابت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن (رمل مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.