هوش مصنوعی:
این متن به بیان عمیق و عرفانی عشق و ارتباط آن با معنا و حقیقت میپردازد. عشق به عنوان نیرویی فراتر از عقل و معرفت توصیف شده است که به قلب و روح انسان راه مییابد و اسرار و حقایق نهانی را آشکار میکند. شاعر از عشق به عنوان پلی به سوی حقیقت یاد میکند و تأکید میکند که عشق و عقل هر دو ابزارهایی برای رسیدن به حقیقت هستند، اما حقیقت خود فراتر از این ابزارهاست. همچنین، متن به نقش عشق در کشف معانی عمیق و ارتباط با عالم غیب اشاره میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. مفاهیمی مانند عشق عرفانی، حقیقت، و ارتباط با عالم غیب ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار یا نامفهوم باشد. بنابراین، این متن برای افراد بالای 16 سال که توانایی درک مفاهیم پیچیدهتر را دارند، مناسب است.
غزل شمارهٔ ۳۸۴
عاشقان را گَر چه در باطِنْ جهانی دیگرست
عشقِ آن دِلْدارْ ما را ذوق و جانی دیگرست
سینههایِ روشنان بَس غَیبها دانند لیک
سینه عُشّاقِ او را غَیب دانی دیگرست
بس زبانِ حِکْمَت اَنْدَر شوقِ سِرَّش گوش شُد
زانک مَر اسرارِ او را تَرجُمانی دیگرست
یک زمینِ نُقره بین از لُطفِ او در عینِ جان
تا بدانی کان مَهَم را آسْمانی دیگرست
عقل و عشق و مَعرِفَت شُد نَردِبانِ بامِ حَق
لیک حَق را در حقیقت نَردبانی دیگرست
شب رَوان از شاهِ عقل و پاسْبان آن سو شوند
لیک آن جان را از آن سو پاسْبانی دیگرست
دِلْبَرانِ راهِ مَعنی با دلی عاجز بُدَند
وَحیشان آمد که دل را دِلْسِتانی دیگرست
ای زبانها بَرگُشاده بر دلِ بِرْبودهای
لب فروبَندید کو را هم زَبانی دیگرست
شَمسِ تبریزی چو جمع و شمعها پَروانهاش
زانک اَنْدَر عینِ دلْ او را عِیانی دیگرست
عشقِ آن دِلْدارْ ما را ذوق و جانی دیگرست
سینههایِ روشنان بَس غَیبها دانند لیک
سینه عُشّاقِ او را غَیب دانی دیگرست
بس زبانِ حِکْمَت اَنْدَر شوقِ سِرَّش گوش شُد
زانک مَر اسرارِ او را تَرجُمانی دیگرست
یک زمینِ نُقره بین از لُطفِ او در عینِ جان
تا بدانی کان مَهَم را آسْمانی دیگرست
عقل و عشق و مَعرِفَت شُد نَردِبانِ بامِ حَق
لیک حَق را در حقیقت نَردبانی دیگرست
شب رَوان از شاهِ عقل و پاسْبان آن سو شوند
لیک آن جان را از آن سو پاسْبانی دیگرست
دِلْبَرانِ راهِ مَعنی با دلی عاجز بُدَند
وَحیشان آمد که دل را دِلْسِتانی دیگرست
ای زبانها بَرگُشاده بر دلِ بِرْبودهای
لب فروبَندید کو را هم زَبانی دیگرست
شَمسِ تبریزی چو جمع و شمعها پَروانهاش
زانک اَنْدَر عینِ دلْ او را عِیانی دیگرست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.