هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از عشق الهی و مستی معنوی سخن می‌گوید. او از یار معنوی خود که با عشق و وفا همراه است، یاد می‌کند و تأکید می‌کند که این عشق ازلی و ابدی است و همه چیز را تحت تأثیر قرار می‌دهد. شاعر همچنین به رابطه‌ی عمیق خود با این عشق و تأثیرات آن بر روح و جان خود اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. مفاهیمی مانند عشق الهی، مستی معنوی و رابطه‌ی انسان با خدا ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۳۹۱

مُطربا این پَرده زَن کان یارِ ما مَست آمدست
وانْ حَیاتِ باصَفایِ باوَفا مَست آمدست

گَر لباسِ قَهْر پوشَد چون شَرَر بِشْناسَمَش
کو بدین شیوه بَرِ ما بارها مَست آمدست

آبِ ما را گَر بریزد وَرْ سَبو را بِشْکَنَد
ای برادر دَم مَزَن کاین دَم سَقا مَست آمدست

می‌فریَبم مَستْ خود را او تَبَسُّم می‌کُند
کاین سَلیمُ الْقَلْب را بین کَزْ کجا مَست آمدست؟

آن کسی را می‌فَریبی کَزْ کَمینه حَرفِ او
آب و آتش بیخود و خاک و هوا مَست آمدست

گُفتَمَش گَر من بِمیرَم تو رَسی بر گورِ من
بَرجَهَم از گورِ خود کانْ خوشْ لِقا مَست آمدست

گفت آن کاین دَم پَذیرد کِی بِمیرَد جانِ او؟
با خدا باقی بود آن کز خدا مست آمدست

عشقِ بی‌چون بینْ که جان را چون قَدَح پُر می‌کُند
رویِ ساقی بینْ که خندان از بَقا مَست آمدست

یارِ ما عشق است و هر کَس در جهان یاری گُزید
کَزْ اَلَسْت این عشقْ بی‌ما و شما مَست آمدست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۹۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.