هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و لطف معشوق سخن می‌گوید و تأثیرات عمیق این عشق را بر دل و جان خود توصیف می‌کند. شاعر از قدرت معجزه‌آسای معشوق در زنده کردن مرده و روان کردن چشمه‌ها یاد می‌کند و دل خود را همچون کوه طور که از غم پاره پاره شده، توصیف می‌کند. در نهایت، شاعر به قدرت معجزه‌آسای معشوق اشاره می‌کند که حتی آهن را بر دل سنگ می‌زند و ستاره‌ای از ابر می‌سازد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی دارد که معمولاً در سنین بالاتر یافت می‌شود.

غزل شمارهٔ ۴۰۱

اَنْدَرآ ای مَهْ که بی‌تو ماه را اِسْتاره نیست
تا خیالَت دَرنَیایَد پایْ کوبان، چاره نیست

چون خیالَت بر کُه آیَد، چَشمه‌ها گردد رَوان
خود گرفتم کاین دِل ما جُز کُه و جُز خاره نیست

آتش از سنگی رَوان شُد، آبْ از سنگی دِگَر
لَعْل شُد سنگی دِگَر کَزْ لُطفِ تو آواره نیست

بارها لُطفِ تو را من آزمودم ای لَطیف
مُرده را تو زنده کردی بارها، یک باره نیست

ابرِ رَحمَت هر سَحَر گَر می‌بِبارَد، آن زِ توست
وین دلِ گریانِ منْ جُز کودکِ گَهواره نیست

هَمچو کوهِ طور از غَم این دلم صدپاره شُد
لیک اَنْدَر دستِ من زان پاره‌ها، یک پاره نیست

آهنِ بُرهانْ موسی بر دلِ چون سنگ زَد
تا جَهَد اِسْتاره‌یی کَزْ ابرْ یک اِسْتاره نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۰۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.