۵۴۷ بار خوانده شده
گَر تو پِنْداری به حُسنِ تو نگاری هست، نیست
وَرْ تو پِنْداری مرا بیتو قَراری هست، نیست
وَرْ تو گویی چرخ میگردد به کارِ نیک و بَد
چَرخ را جُز خِدمَتِ خاکِ تو کاری هست؟ نیست
سالها شُد که بیرونِ دَرَت چون حَلْقهایم
بر دَرِ تو حَلقه بودن هیچ عاری هست؟ نیست
بر دَرِ اندیشه تَرسان گشتهایم از هر خیال
خواجه را این جا خیالی هست؟ آری، هست؟ نیست
ای دلِ جاسوسِ من، در پیشِ کیکاووسِ من
جُز صَلاحُ الدّین زِ دلها هوشیاری هست؟ نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
وَرْ تو پِنْداری مرا بیتو قَراری هست، نیست
وَرْ تو گویی چرخ میگردد به کارِ نیک و بَد
چَرخ را جُز خِدمَتِ خاکِ تو کاری هست؟ نیست
سالها شُد که بیرونِ دَرَت چون حَلْقهایم
بر دَرِ تو حَلقه بودن هیچ عاری هست؟ نیست
بر دَرِ اندیشه تَرسان گشتهایم از هر خیال
خواجه را این جا خیالی هست؟ آری، هست؟ نیست
ای دلِ جاسوسِ من، در پیشِ کیکاووسِ من
جُز صَلاحُ الدّین زِ دلها هوشیاری هست؟ نیست
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۰۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.