هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از معشوق خود با تشبیهات زیبا مانند گل و شمشاد یاد می‌کند و بیان می‌کند که وجود معشوق باعث شادی و آرامش اوست. شاعر همچنین به قدرت و نفوذ معشوق در جهان اشاره می‌کند و از او می‌خواهد که روی خود را نشان دهد و خمار را از بین ببرد. در ادامه، شاعر به مقایسه‌ای بین آفتاب و معشوق می‌پردازد و بیان می‌کند که معشوق مانند آفتاب در میان شرقیان است. در پایان، شاعر از عشق خود به معشوق سخن می‌گوید و از او می‌خواهد که سکوت کند و فریاد نکشد.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و تشبیهات پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعری کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۴۲۲

ای کِه رویَت چو گُل و زُلفِ تو چون شِمْشاد است
جانَم آن لحظه که غمگینِ تو باشم شاد است

نَقْدهایی که نه نَقْدِ غَمِ توست آن خاکست
غیرِ پیمودنِ باده‌یْ هَوَسِ تو باد است

کارْ او دارد کآموختهٔ کارِ تواست
زانک کارِ تو یَقین کارگهِ ایجاد است

آسْمان را و زمین را خَبَرست و مَعلوم
کآسْمان هَمچو زمینْ اَمرِ تو را مُنْقادست

رویْ بِنْمای و خُمارِ دو جهان را بِشِکَن
نه که امروز خُمارانِ تو را میعاد است؟

آفتاب اَرْ چه دَرین دور فَریدست و وَحید
شَرقیانَند که او در صَفِ‌شان آحاد است

خُسروانْ خاکِ کَفَش را به خدا تاج کنند
هر کِه شیرینِ تو را دِلْشُده چون فرهادست

می‌نَهَد بر لَبِ خود دستْ دلِ من که خَموش
این چه وَقتِ سُخَن‌ست و چه گَهِ فریاد است؟
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۲۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.